اختلال واجشناختی و آواشناختی (3)

تفاوت های اصلی میان اختلالات تولیدی واجشناختی وآواشناختی
• 1-اختلال تولیدی با مبنای واجشناختی:
• خطاهای تولیدی عمدتاً از نوع جانشینی هستند.
• اشکالات تولیدی بیمار مربوطند به اشکالات معین در مختصه های ممیزه.
• خطاهای تولیدی بیمار می توانند بی ثبات باشند.
• بیمار در تمیز شنیداری آوای مورد خطا اشکال دارد.
• بیمار ممکن است در یک یا چند خطا تصحیح پذیری داشته باشد.
• ساختمان مجرای گفتار بیمار سالم است.
• دیادوکوکنیزیس بیمار در حد طبیعی است.
• حس وادراک دهانی بیمار طبیعی است.
2-اختلال تولیدی با مبنای آواشناختی:
• خطاهای تولیدی عمدتاً از نوع خرابگویی یا حذفی هستند.
• اشکالات تولیدی بیمار ممکن است مربوط باشند به نقائص ساختمانی یا عصبی مشخص و معلوم ویا اختلالات حرکتی غامض و پیچیده.
• خطا های تولیدی بیمار مشخصاً با ثبات هستند
• اکثر بیماران در تمیز خطاها از آواهای هدف توانا هستند و اشکالی ندارند.
• تصحیح پذیری خطا ها مشخصاً اندک است.
• ساختمان مجرای گفتار بیمار ممکن است معیوب باشد.
• دیاکوکنیزیس بیمار ممکن است کند و با اشکال باشد.
• بیمار ممکن است آستریوگنوز دهانی داشته باشد.

اختلال واجشناختی و آواشناختی (۲)

طبق مدل توانبخشی کراکر(1969)در زمینه ی رشد و آوایی کودک، تولید آواها دو مرحله دارد:

1-مرحله ی اولیه تولید آواها:کودک در تمیز و تولید مختصه های اصلی زبان مادری خویش  یعنی مختصه هایی که که برای شناسایی و تمیز گروه های اصلی واج ها و صدا ها ضروری اند مهارت پیدا می کند و یاد می گیرد که این مختصه ها را با یکد یگر ترکیب کند و گروه های اصلی مختصه ها را تولید نماید.

2-پس از مرحله ی اول کودک در قواعدی که تولید واج ها ی اختصاصی تر را امکان پذیر می کند، تبحر می یابد. منظور از این قواعد ترکیب و باز سازی آن گروه های اصلی مختصه ها هستند. ادامه رشد و تکامل گفتار کودک در گرو کسب همین تبحر است.

طبق نظریه ی کراکر: تاخیر در روند تکامل گفتار کودک در یکی از دو مرحله ی ذیل می باشد:

1-عدم موفقیت کودک در ترکیب نمودن مختصه ها و تبدیل آنها به گروه مختصه ها.

2-اشکال در یاد گیری قواعد ترکیب و باز سازی گروه های مختصه ها که نتیجه ی آن بروز اختلال در تولید واجهای متکامل تر است که نیازمند ترکیب های پیچیده و دشوار مختصه هاست.

طبق نظریه ی مک رینولدز و هیوستون: خطا ها ی تولیدی در نتیجه ی نبودن یک مختصه در مخزن حافظه کودک و یا در نتیجه ی بکار گیری غلط یک مختصه یعنی تخلف در قواعد مربوط به کار گیری صحیح آن مختصه به وجود می آید. مهارت در تولید، مستلزم رشد و تکامل هم جنبه ی آواشناختی  و حرکتی پدیده ی تولید وهم جنبه ی واجشناختی  و ادراکی آن است. تکامل واجشناختی و آواشناختی به هم مرتبط هستند و اثر تسهیلی بر یکدیگر دارند. یعنی دو جنبه ی مختلف از یک دستگاه واحد هستند. در مسیر رشد تکامل تولید گفتار در کودک دو جنبه ی آواشناختی و واجشناختی همراه و همزمان با یکدیگر و به طور پا به پا و موازی رشد و تکامل می یابند و احتمالا تکامل آواشناختی و تجربیات آوایی کودک باعث تسهیل رشد و تکامل در جنبه ی واجشناختی وی نیز می شود. برای مثال کودک با تکیه بر تجربیات آواشناختی و درک اختلافات بین دو صدای /س/ و/ش/ از لحاظ جایگاه تولید به درک کامل این دو صدا (تمیز این دو صدا) دست می یابد.

احتمالا رشد و تکامل واجشناختی و آواشناختی تا حدود سن 5 الی 6 سالگی به پیش می روند و بعد از آن کودک احتمالا به مقداری آموزش آواشناختی دیگر نیز برای تبحر در روند های تولیدی – حرکتی پیچیده و ضروری برای تولید برخی همخوان ها نظیر خوشه همخوانی نیاز دارد.

نظریه ی جا کوسبون: تکامل آوایی کودک به صورت فرا گیری صدا ها بر مبنای گروه های آوایی مختلف است، یعنی کودک اول صدا هایی را فرا می گیرد که با هم تمایز بیشتری دارند،یعنی بیشتر از هر دو صدایی با هم اختلاف دارند و از یکدیگر قابل تشخیص هستند.

نظریه ی پولاک و ریس: خطا های تولیدی یا به دلیل وجود اشکال در توانایی حرکتی،محصول نقایص فیزیولوژیک یا ساختمانی است که اینها خطا های آواشناختی هستند و یا کودک نتوانسته قواعد حاکم بر مختصه ها را فرا گیرد یعنی خطاهای واجشناختی.

 

بررسی اختلالات تولیدی واج شناختی و آواشناختی (1)

رشد و تکامل دو جنبه دارد:
۱-دارا بودن مجرای گفتار سالم ودستگاه حسی حرکتی کارآمد برای کسب تبحر ومهارت در حرکات پیچیده و ظریف این جنبه از رشد را رشد آوایی می نامند. در صورت وجود هر گونه آسیب ساختمانی در اندامهای گفتاری اعم از:1-شکاف لب و کام 2-فقدان دندان های سانترال و لترال 3-ویا کوتاهی بند زیر زبان موجب خطا هایی در تولید می شود
به این گونه خطاها، خطاهای آواشناختی گویند. ویژگی این افراد این است که به اختلالی تولیدی خود آگاهند.
2-درک انتزاعی از دستگاه آوایی: به معنی ایجاد یک تصویر ذهنی از مختصات ممیزه در مغز فرد و فراگیری قواعد حاکم بر زبان برای ترکیب این مختصه ها. این جنبه از رشد را رشد واجی می نامند. به عبارت دیگر جنبه ی واجی گفتار، جنبه ی ادراکی گفتار است، کودک لزوما باید درک و فهم صحیحی از دستگاه آوایی زبان داشته باشد و بر اساس قوه ی ادراک و تمیز،مخزنی از مختصات ممیزه در حافظه ی خویش ترتیب دهد. و به کمک این مخزن واج های مختلف موجود در دستگاه آوایی زبان مادری خویش را به طور معنی داری از هم باز شناسد.پس کودک در روند رشد و تکامل خویش در می یابد که در زبان مورد تکلم اطراف وی مجموعه ی محدودی از مختصه ها وجود دارد واین مختصه ها با یکدیگر متفاوت هستند و از یکدیگر قابل تشخیص هستند وقوانین معینی و محدودی بر ترکیب آنها حاکم است و رفته رفته این قوانین را کشف می کند.تاخیر یا اشکال در جنبه ی واجی، منجر به اختلال تولیدی با مبنای واجی می شود. کودک یا تعدادی از مختصه ها را در ذهنش ندارد یا کاربرد صحیح استفاده از آنها را فرا نگرفته است. پس هر اختلال تولیدی با زیر بنای واجی، باز تابی است از نقص در اطلاعات و آگاهی های زیر بنایی و پایه ای که کودک باید بداند.